جستارهای شتاب زده

یادداشتهای داود مؤذنیان

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داود موذنیان» ثبت شده است

نقدی بر یک مغالطه؛ حجاب در ترازوی اجبار

 پیشنهاد عقیم کردن زنان کارتن خواب، حضور زنان در ورزشگاه، پرستو خواندن یک مقتول، چیدن ویترینی بانوان در لیست‌های انتخاباتی و تلاش در جهت کشف حجاب نهایت رهآورد طیفی است که سالیانی تمام جهد خود را معطوف رویای رضاخانی خویش کردهاند؛ با این تفاوت که استراتژی خود را تغییر داده و به جای پوشیدن چکمههای رضاشاهی و توسل به زور و ضرب، با چکمه خدعه و تلبیس‌های رسانه‌ای پا بر اندیشه و عفاف بانوان کوبیده و با پروپاگاندای منفی همان غایت را دنبال میکنند.

 

از آنجا که هردم از این باغ بری میرسد، اخیرا یکی از قلم به مُزدان جریان مزبور در روزنامه اعتماد طی یادداشتی با ابراز تاسف از وجود قانون حجاب این قانون را دخالت در شخصیترین امور بانوان تلقی کرده و مدعی شده قوانین باید مطابق فرهنگ، عرف و هنجار‌های جامعه وضع شوند.

 

هرچند این مدعیات آنقدر معوج و ناپخته است که نیاز چندانی به تامل و جواب ندارد، اما از این باب که در رسانه منعکس شده باید نسبت به آن چند نکته را متذکر شد:

 

نکته اول: باید گفته شود که در اینگونه سخنان از کلمه «اجباری» سوء استفاده می‌شود و در واقع یک مغالطه رخ میدهد. صحیح این است که به جای کلمه «اجباری»، کلمه «قانونی» را قرار دهند، در آن صورت دیگر نمی‌توانند بحث را ادامه دهند. در این مورد جناب محقق ارجمند، حجت الاسلام سوزنچی به صورت مفصول بحثی را ارائه دادهاند که به خوانندگان محترم پیشنهاد می‌شود آن را مطالعه فرمایند.[۱]

 

از مدعی و نویسنده روزنامه مذکور باید پرسید نظرتان در مورد چراغ قرمز اجباری، پلیس اجباری، مدرسه اجباری، بیمه اجباری، کمربند بستن اجباری حین رانندگی، نفقه زوجین، ارث و میراث، تملیک و تملک و هزاران باید و نباید اجتماعی و قانونی که همه مقید به قید الزام هستند چیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
داود مؤذنیان

نگاهی به اثرات منفی بازی‌های دیجیتال دخترانه

 

تاثیر بسیار بالای بازی‌ها بر فرهنگ و تربیت، افکار و شخصیت افراد نزد کارشناسان و خبرگان عرصه فرهنگ و تربیت امری پذیرفته شده است و جای هیچ شک و تردیدی در آن وجود ندارد. اما بازی‌ها در بستر زمان تغییرات زیادی به خود دیده‌اند و امروزه با ظهور نسل‌های جدید بازی‌های مجازی، دیگر مقوله بازی نه یک وسیله صرفاً سرگرمی و برای سپری کردن بخشی از اوقات فراغت، که به یک بستر جدید زندگی با فرهنگ و احکام مخصوص به خود در دنیای مجازی تبدیل شده است و ماهیت بازی از یک مقوله اوقات فراغتی صرف به یک مسئله استراتژیک بدل گشته است.
راقم این سطور پیشتر در یادداشتی با عنوان «بازی‌های رایانه‌ای از جهت‌دهی به افکار تا خدمت به استعمار نوین» در همین روزنامه1، به بازی‌ها از جهت رواج خشونت، هدایت افکار و سلایق و شخصیت‌سازی در حد مجال پرداخت. این نوع از بازی‌ها (بازی‌های هیجان‌انگیز و خشن) به جهت داشتن ویژگی‌های هیجان‌آور بیشتر برای جنس ذکور جذاب هستند در حالی که بانوان به دلیل داشتن روحیاتی لطیف‌تر و احساسی‌تر بودن نسبت به آقایان، به ندرت جذب بازی‌های هیجان انگیز و خشن می‌شوند. از این رو شرکت‌های بازیساز برای ذائقه لطیف و زنانه جنس مونث نیز دست به کار شده‌اند و با طراحی بازی‌هایی برای این جنس و ذائقه، از آنان نیز دعوت به ورود و زیستن در دنیای مجاز کرده‌اند. 
تا اینجا شاید ظاهر قضیه عادی به نظر آید، حتی ممکن است برخی سؤال کنند که چه ‌اشکالی در ذائقه سنجی و بازی‌سازی برای هر جنس و ذائقه‌ای وجود دارد بلکه این مورد بسیار هم خوب است، اما با اندکی جست‌وجو در بازار بازی‌های خاص دختران که در همه مارکت‌ها و اپلیکیشن‌ها به راحتی قابل دانلود هستند از این ساده پنداری خارج می‌شویم. با نگاهی به این بازارها به وفور با بازی‌های دخترانه‌ای برخورد می‌کنیم که موضوعات آنها از قبیل آرایش، هالووین، دوستیابی (با جنس مخالف) و رفتن به محل قرار، آرایش قبل از ملاقات با دوست پسر، فرار از خانه و موضوعات این چنینی است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
داود مؤذنیان

مرض باستی هیلزی

 

اخیرا شنیده شد با دستور قوه قضائیه گیت­‌های ورودی شهرک اشراف‎نشین «باستی هیلز» در لواسان برداشته شد. شهرک «باستی هیلز» مثل شهرک کلاک، خارج از محدوده شهری لواسان ساخته شده است و آن را باید مصداقی از ساخت و ساز غیر قانونی در استان تهران در دهه نود دانست که یک شبه قیمت زمین‌های این منطقه را ده­‏‎ها برابر کرد. در شهرک کلاک هم ۱ میلیون متر مربع زمین تغییر کاربری پیدا می‌کند و یک شبه قیمتش ده‌ها برابر می‌شود.

ضمن تقدیر از عملکرد قوه قضائیه خواهان مبارزه انقلابی با این پدیده‎ی شوم هستیم. خوی اشرافی‌گری پدیده‎­ای است که همانند یک اپیدمی بدخیم قله را آلوده و به بدنه جامعه سرایت می­‎کند. مرض مسری که شهرک و شهرک نشینان مزبور نمادی از آن هستند. در واقع شهرک باستی هیلز نه یک شهرک که چهره عریان شده سرمایه‎­داری و نمادی از بی‎هویتی و خودباختگی عمیق فرهنگی است که این همه البته تنها بخشی از علائم عارضه مذکور به حساب می‎آید.

در واقع «باستی هیلزی»‌ها  بیمارانی­‌اند که در رویای زندگی آمریکایی و احساس حقارت از هویت خویش نسبت به هویت آمریکایی تا بدانجا پیش رفته‎­اند که حتی نام شهرک مسکونی‌شان را نیز هم‌وزن و مشابه شهرک اشرافی «بورلی هیلز» در لوس‌آنجلس نام گذاری کرده‌ و تنها به افرادی اجازه ورود می‎دادند که همانند خویش آلوده به بیماری بدخیم اشرافی­گری بودند. ابر سرمایه­‎دارانی که معلوم نیست این دارایی­‌های نجومی را از کجا بدست آورده و این خود احتیاج به ورود قاطعانه قوه قضائیه دارد. کما اینکه مردم در انتظار برخورد قاطع با دستان پشت پرده واگذاری زمین‌های وسیع آن منطقه به این ابر سرمایه‎داران و صاحبان ژن­‌های ویژه هستند.

شاید اگر بگوییم باستی هیلزیان را به عنوان نمادی از بی‌هویتی و عقده زندگی آمریکایی، باید در قامت  یک گونه از بدخیم‌ترین مبتلایان به سرمایه­‌داری و نوکیسگی مورد مطالعه و کالبدشکافی شخصیتی قرار داد سخن به گزاف نگفته باشیم.

#باستی_هیلز

#عدالت

#اشرافیگری

#لاکچری

منتشر شده در خبرگزاری رسا: اینجا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
داود مؤذنیان