جستارهای شتاب زده

یادداشتهای داود مؤذنیان

۱۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

بازی‌های رایانه‌ای از جهت‌دهی به افکار تا خدمت به استعمار نوین

فرهنگ و تمدن بشری از دیرباز با مقوله «اوقات فراغت» عجین بوده و این قرابت با صنعتی شدن جوامع بیش از پیش پررنگ شده است، همچنین از لحاظ ماهوی شاهد تغییرات بسیار زیادی در مقوله اوقات فراغت بوده‌ایم، به گونه‌ای که در هر دهه شاهد تغییرات زیادی در تعریف اوقات فراغت در بین افراد آن دهه هستیم و به همین نحو در بین نسل‌های مختلف و نیز فرهنگ‌های گوناگون. مفهوم «اوقات فراغت» مصادیق گوناگون و متعددی را شامل می‌شود که در نسل‌ها، اقوام، فرهنگ‌ها و ادوار مختلف، این مصادیق تفاوت‌های زیادی با یکدیگر داشته‌اند. یکی از این مصادیقی که سهم بالایی را در مقوله «اوقات فراغت» و نیز در مقوله «تربیت» به خود اختصاص می‌دهد و امروزه به یک مسئله استراتژیک در جوامع مختلف تبدیل شده و بخش بالایی از برنامه‌ریزی‌ها و بودجه‌ها بدان اختصاص یافته، مقوله «بازی» از جمله بازی‌های رایانه‌ای و مجازی است که در این نوشتار به آن می‌پردازیم.
بازی بستری جدید در زندگی
تاثیر بسیار بالای بازی‌ها بر فرهنگ و نیز بر تربیت، افکار و شخصیت افراد نزد کارشناسان و خبرگان عرصه فرهنگ و تربیت امری پذیرفته شده است و جای هیچ شک و تردیدی در آن وجود ندارد. بازی‌ها در بستر زمان تغییرات زیادی به خود دیده‌اند و امروزه با ظهور بازی‌های گوناگون رایانه‌ای و آنلاین، دیگر مقوله بازی نه یک وسیله صرفا برای سرگرمی و سپری کردن بخشی از اوقات فراغت، که به یک بستر جدید زندگی با فرهنگ و احکام مخصوص به خود در دنیای مجازی تبدیل شده است. زندگی‌ای که در عین مجاز بودن گاهی به قدری با حقیقت تلاقی می‌یابد که سایه مجازش را بر سر حقیقت کشیده، مخاطبش را چنان در دنیای خود فرو می‌برد که جهانِ حقیقتِ مخاطبش به مجاز و آن دنیای مجازی به حقیقت تبدیل می‌شود و مخاطب غرق شده در زندگی جدید ساعت‌ها و روزها را در آن دنیای مدیریت شده به دست اصحاب قدرت سپری کرده، پی‌در‌پی هزینه می‌کند، تدبیر و برنامه می‌ریزد، می‌خرد، می‌فروشد، به جنگ می‌ر‌ود و می‌کُشد و سرزمین‌های جدید فتح می‌کند... وصاحبان قدرت از این مقوله به عنوان ابزار و اهرمی برای فرهنگ‌سازی و فرهنگ‌زدایی در جوامع هدف استفاده می‌کنند. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
داود مؤذنیان

تقابل "سلبریتیسم" و جریان تولید فکر

برای درک بهتر موضوع و مسئله مورد بحث ابتدا باید دو مقدمه را بطور خلاصه و تا آنجا که برای بحث ما لازم است از نظر خوانندگان گرام بگذرانیم.

مقدمه نخست: نخبگان و تولید فکر

اگر جامعه را به مثابه یک مرکب دارای لایه­های مختلف تجسم بکنیم، عمیق­ترین لایه­ی آن، تولید فکر و اندیشه است به طوری که اندیشه و فکر تولید یافته در این عمق به لایه­های بیرونی پمپاژ می­شود. تاثیر مسقیم و غیر مستقیم این لایه بر لایه­های دیگر جامعه غیر قابل انکار و تشکیک است، بر این اساس، این عمق باید نشستنگه کسانی گردد که از استطاعت تولید فکر، تحلیل قوی و نگاهی ژرف به مسائل برخوردارند، و این افراد در حقیقت نخبگان جامعه هستند.

این افراد یعنی همان نخبگان جامعه عموما در پشت صحنه فعالیت دارند و معمولا محصول کار آنان که همان فکر و اندیشه است دیده و یا لمس می­شود، در صورتی که خود آن فرد ممکن است نزد لایه­های بیرونی جامعه ناشناخته باقی بماند و حتی تا آخر عمر جز افراد اندکی، کسی دیگر با چهره وی آشنا نگردد، گرچه که ممکن است نام وی را شنیده باشند.

مقدمه دوم: تولید قلابی افکار

در شرایط کنونی جامعه ما طیف دیگری که این روزها به شدت مشغول به اصطلاح تولید فکر هستند وجود دارند که چون به دلایل مختلف شرایط احراز این جایگاه را ندارند و صرفا به دلیل مشهور بودن یا محبوب بودن به دلایلی و در بین عده‌ای و همچنین داشتن وسیله ارتباطی گسترده از جمله فضای مجازی جایگاه نظریه پردازی و خودنمایی را پیدا کرده اند، تبدیل به رقیب جریان عادی و ریشه‌دار تمدن سازی و تولید فکر توسط نخبگان و متفکران جامعه شده‌اند.

در مقدمه دوم سه رویداد مورد اشاره قرار داده می‌شود، لیکن قبل از اشاره به آنها، برای جلوگیری از انحراف ذهن باید یادآوری شود که این رویدادها تنها از باب نمونه و شاهد مثال و نماینده طیف گسترده‌ای از کنش‌های مشابه است، پس آنچه که مهم است نه خود این سه مثال بلکه کنش و واکاوی آن کنش است که در ادامه خواهد آمد. به بیان دیگر؛ مسئله این یادداشت نه نفس آن مثال‌ها بلکه پاسخ به دو پرسش است. اول اینکه؛ اساسا چرا در این سال‌ها جریان سلبریتیسم در همه جریانات اجتماعی، سیاسی و… در حالی که در اکثر آنها فاقد آگاهی‌های ابتدایی و اولیه هستند اظهار نظر- در حد و اندازه صاحبان نظر در آن حوزه‌ها- دارند؟
و دوم اینکه؛ چرا جریان سلبریتیسم اکثراً در پدیده‌ها و رخدادهای منفی اجتماعی حضور می‌یابد و از رویدادها و موارد مثبت صرف نظر می‌کند؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
داود مؤذنیان

تزلزل امنیت؛ پیامد هجمه به اشتراک فرهنگی ملت‌ها

 تزلزل امنیت؛ پیامد هجمه به اشتراک فرهنگی ملت‌ها

ارتباط پیوندهای فرهنگی و ما به الاشتراکات آن در حوزه امنیت دو ملت و امنیت منطقه­ ای بعد از التفات به این مهم که مقوله همگرایی یکی از ارکان و ابعاد بسیار مهم بحث امنیت است، قابلیت تحلیل و بررسی پیدا می ­کند. در واقع صحبت کردن از مقوله امنیت چه در بّعد ملی و چه در بّعد منطقه­ای آن بدون التفات و پذیرش لازمه­ ی ضروری آن یعنی همگرایی - چه از حیث داخلی آن و یا جنبه اتحاد دو ملت - بحثی پوچ و فاقد ارزش است.

اسلام به عنوان بزرگترین منادی همگرایی و وحدت همواره مسلمانان را با صرف نظر از تمامی تفاوت­ ها و تضادهای اندیشه ای، قومی، اجتماعی، رفتاری، فرهنگی و ... دعوت به اتحاد و پرهیز از اختلاف کرده و این استراتژی مهم اسلام در آیات بسیاری به چشم می­خورد.(۱) همچنین این رویه را نسبت به غیر مسلمانان روا داشته، امر به همگرایی حول مابه الاشتراکات اعتقادی کرده است.(۲)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
داود مؤذنیان

نسبت امنیت و عدالت

عدالت حقیقتی است که از ابتدای تاریخ همه انسانها به دنبال آن بوده ­اند. آرمانی که اگر نگوئیم همه، اما اکثر جنبش­ها، قیامها، نهضت­ها و انقلابها و لو در ظاهر داعی آن بوده و وعده­ ای که همه پیشوایان طنین آن را سر داده و تمام حکومتها و لو در شعار با مژده آن توده ­ها را با خود همراه کرده­ اند.

عدالت بخش ماهوی جامعه و دولت اسلامی

در قاموس اسلام عدالت نه یک شعار که بخشی از حقیقت جامعه و جزء لاینفک دولت، بلکه بخشی از ماهیت و معرِّف جامعه و حکومت است، به گونه ­ای که زوال آن از پیکره جامعه و حاکمیت نفی قید اسلامیت از این دو را رقم خواهد زد. گوهری که نادیده گرفتنش، موجب تزلزل ثبات اجتماعی و شکست یک ملت، و اجرای آن پایداری و استحکام جامعه را تضمین خواهد کرد، همچنانکه از امیرالمومنین در کتاب شریف غررالحکم منقول است که می­فرماید: «العدلُ قوامُ البریّة و الظلمُ بوارُ الرعیّة» یعنی: عدالت، مایه قوام و پایداری مردم است و ستم و ظلم، موجب هلاک یک ملت. و نیز می­فرمایند: «ثباتُ الدُوَلِ بالعدل»؛ عدالت حقیقتی است که باعث قوام و ثبات یک دولت می­شود. همچنانکه در مورد سستی و ضعف دولتها و حکومتهایی که به عدالت رفتار نکنند و در مورد از میان رفتن اقتدارشان می­فرمایند: «مَنْ جارَتْ ولایتُهُ زالت دولَتُهُ» و یا «مَنْ عَمِلَ بالعدلِ حَصَّنَ اللهُ مُلْکَهُ».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
داود مؤذنیان